آغاز مذاکرات ایران و کشورهای موسوم به 1+5 موضوع طرح مباحث بی­شمار رسانه­ای شده که هرکدام از زاویه­ای به مسئله نگریسته­اند. یکی از قابل تامل­ترین نگاه­ها به این قضیه توسط جان بلینگر عضو شورای روابط خارجی و مشاور حقوقی وزارت امور خارجه ایالات متحده از آوریل سال 2005 تا ژانویه سال 2009، (که در همین سمت در دیوان داوری دعاوی ایران-آمریکا حضور یافته) در تاریخ 22 اکتبر سال 2009 در روزنامه واشنگتن پست مطرح شده که به جهت اهمیت موضوع و لزوم هشیاری دستگاه­های سیاستگزار عیناً متن مورد نظر توسط دوست عزیز آقای علی­پور ترجمه و در اختیار مرکز قرار داده شده است. ضمن تشکر از ایشان، نظرات طرح شده آقای بلینگر به نقد دوستان واگذار می­شود. به­نظر می­رسد با توجه به پرونده­های باقیمانده تحت بررسی در دیوان که اغلب آن­ها دعاوی ایران با خواسته­هایی بالغ بر چندین میلیارد دلار است و با توجه به قرائن و دلائل بی­شمار، البته در صورت تجهیز معقول تیم حقوقی به معیارها و استانداردهای مورد قبول و استفاده از تاکتیک­های معمول سیاسی و غیرحقوقی در راهبری اینگونه فرایندها، آراء دیوان به­نفع ایران صادر خواهد شد، آمریکایی­ها با آگاهی از این نتیجه از هم­اکنون شرایط را برای برخی اقدامات آماده می­کنند! پرونده ایرباس ایران در دیوان و معامله­ای که بر سر این پرونده اتفاق افتاد، منصرف از مقتضیات محرمانه موضوع، جامعه ایرانی و بین­المللی را از محکومیت قطعی! دولت آمریکا در دیوان بین­المللی دادگستری محروم ساخت. محکومیتی که به جهت تضعیف پرستیژ بین­المللی دولت آمریکا و رسوب موضوع در ادبیات آتی حقوق بین­الملل می­توانست حقانیت و مظلومیت ایران را در افکار طیف گسترده­تری از مردم جهان به اثبات برساند. امری که بلاشک بیش از مبالغ نقدی پرداخت شده توسط آمریکا به دولت ایران و خانواده قربانیان ارزش داشت! اینک با درس­اندوزی از تجربیات گذشته و رصد تحرکات ایالات متحده در این زمینه بر تمام مراجع، مراکز، دستگاه­ها، مقامات، مجریان و کارشناسان امر تکلیف است که موضوع را با جدیت در راستای احقاق حقوق حقه ایران پی­گیری نمایند.

مذاکرات با تهران: پایان کار دیوان داوری دعاوی ایران-آمریکا!

جان بی. بلینگر

سه­شنبه 22 اکتبر سال 2009

ترجمه: محمد رضا علی­پور

م.: متن ذیل با رعایت اصل امانتداری، علیرغم اشکالات حقوقی و فنی وارده عیناْ ترجمه شده است. علامت های تعجب، کلمات داخل پرانتز و تاکید اضافه شده از مترجم است.

    روز چهارشنبه، پس از تقریباً سه روز مذاکره میان مقامات ارشد ایران و ایالات متحده انجام معامله­ای اعلام شد که به­موجب آن، ایران 75% سوخت هسته­ای خویش را برای غنی­سازی به روسیه انتقال خواهد داد. منصرف از این مباحث و علیرغم جنجال گسترده­ای که پیرامون جلسه رو­در­روی مقامات ارشد ایران و آمریکا طی ماه جاری در ژنو صورت پذیرفت، چنین جلساتی بی­سابقه نبوده است. از سال 1981، مقامات دو کشور، بی­سروصدا در لاهه هلند برای حل و فصل اختلافات خود پیرامون میلیاردها دلار ادعا، ناشی از (شرایط پیش آمده پس از) انقلاب ایران و قطع روابط دیپلماتیک میان دو کشور، ملاقات نموده­اند.

    این ملاقات­ها تحت نظر دیوان داوری دعاوی ایران-آمریکا صورت گرفته­است {دیوانی} که بر اساس موافقت­نامه­های الجزایر تشکیل شده و به بحران گروگان­گیری در سال 1979 پایان داد. علیرغم کار پراهمیت آن، دیوان بیش از نفعی که برای طرفین داشته دوام آورده است و در صورتی که دیوان، در احکام صادره خود، ایالات متحده را به پرداخت­های کلان پولی محکوم کند، دولت اوباما با چالش­های حقوقی بین­المللی خطیری روبرو خواهد شد.

    دیوان کمابیش­ شبیه دادگاه عمل می­کند. ایران و ایالات متحده لوایحی را ارائه و در مقابل نه قاضی (داور) دیوان از استدلال­های خویش دفاع می­کنند: سه قاضی (داور) توسط  هر یک از دولتین (جمعاً شش داور) و سه قاضی (داور) باقیمانده با توافق طرفین یا مرجع بی­طرف منصوب می­شوند. (!) جلسات دیوان در هتلی که به این منظور تغییر کاربری داده شده و در خیابانی مسکونی واقع است برگزار شده و به مشاوران حقوقی طرفین و تیم­های آن­ها این امکان را فراهم می­آورد که مستقیماً در مورد حوزه­ای از مسائل به­گفتگو بنشینند.

   در زمان تاسیس، مطابق با موافقت­نامه­های الجزایر، انتظار می­رفت که دیوان طی چند سال تمام مطالبات طرفین را حل و فصل نماید. دیوان پس از سه دهه کوشش بیش از 300 جلسه دادرسی برگزار کرده و بیش از 20000 قرار صادر نموده است. دیوان 600 حکم حل و فصل کننده دعاوی اتباع طرفین یا یکی از طرفین علیه دولت دیگر صادر و بیش از 5/2 میلیارد دلار به­نفع خواهان­های آمریکایی یا دولت آمریکا و نزدیک به یک میلیارد دلار به نفع دولت ایران حکم صادر کرده است. (!) دیوان همچنان بر روی برخی از پیچیده­ترین پرونده­ها در حال کار است: (یعنی،) اختلافات مربوط به قراردادهای فروش و خدمات تجهیزات نظامی ساخته شده (-ارائه شده) توسط شرکت­های آمریکایی قبل از سال 1979.

    مدت­هاست مسائل مربوطه، به­جهت مداومت بدرفتاری دولت ایران، پیچیده شده است. (!) بیش از یک دهه است که ایران از پرداخت صدها میلیون دلار به حساب امانی، که به منظور تضمین آراء صادره به نفع خواهان­های آمریکایی بوده، امتناع می­کند. ایران کراراً قضات طرف ثالث را که علیه دعاوی ایران رای داده­اند، جرح نموده است. ایران حتی مرجع ناصب دیوان، قاضی اسبق دیوان عالی هلند را پس از درخواست عزل رئیس دیوان، کریستوف اسکوبیسفسکی-وزیر امورخارجه اسبق لهستان- تقبیح نموده است. سال گذشته، هر سه قاضی ایران با اعلام عدم توافق با دیگر قضات، (!) بطور دسته­جمعی استعفاء دادند.

    به نظر می­رسد استراتژی که ایران پی­گیری می­کند از میدان به در کردن قضات (داورهای) بی­طرف ثالث باشد. به نحوی که، (این داورها) با قضاتی (داورهایی) باب میل تهران جایگزین شوند یا دولت آمریکا برای واکنش افراطی دراماتیک تحریک شود. تاکنون هیچ یک به­وقوع نپیوسته است. به نظر نمی­رسد اسکوبیسفسکی 83 ساله که در مخالفت با ظلم و جور نازی­ها و کمونیست­ها رشد کرده در مقابل این گردن­کلفتی­ها سر­تعظیم فرود آورد. (!)

    در ماه جولای سال جاری، دیوان با رای 5 به 4 (داورها)، ادعای ایران برای دریافت خسارت 2/2 میلیارد دلاری در پرونده تجهیزات نظامی را رد کرد. این تجهیزات توسط محمد رضا شاه پهلوی سفارش داده شده بود. اما، پس از بحران گروگان­گیری دولت ایالات متحده از صدور مجوز به شرکت­های طرف قرارداد برای انتقال اقلام قرارداد امتناع نمود. درصورتی­که دیوان واشنگتن را به پرداخت حتی بخشی از خواسته دعوی محکوم کند، دولت (اوباما) مجبور به انتخاب میان تبعیت از تعهدات ایالات متحده وفق موافقت­نامه­های الجزایر، و بدین­گونه صدها میلیون دلار (یا بیشتر) به دولتی پرداخت خواهد شد که حامی تروریسم بوده و مخفیانه درحال ساخت تاسیسات غنی­سازی است، و یا نادیده گرفتن یک دیوان بین­المللی خواهد شد.

    اما دولت اوباما هچنان با تهدیدی روبروست. دیوان امکان این را برای ایران باز گذاشته تا نسبت به جنبه­هایی از این اختلاف دوباره طرح دعوی کند و تهران هنوز ادعاهایی در دیگر پرونده­ها دارد که میلیاردها دلار خواسته آنهاست.

    دولت باید تصمیم بگیرد که چه رویکردی را در قبال دیوان اتخاذ نماید. براساس حقوق بین­الملل، به علت تلاش­های دولت ایران جهت تضعیف و تحلیل بردن دیوان، دولت مبنای معقولی برای تعلیق مشارکت ایالات متحده در نهاد حل و فصل کننده اختلاف دارد. (!) اما دولت (اوباما) بر تعهد خود نسبت به حقوق بین­الملل تاکید نموده و انتخاب این گزینه ممکن است انتقادهای بین­المللی گسترده­ای را برانگیخته و چالش­های حقوقی مضاعفی را به­بار آورد. انتظار می­رود معامله هسته­ای که چهارشنبه اعلام شد، خرید زمان جهت یافتن راه­حلی دیپلماتیک برای گشودن گره جاه­طلبی­های هسته­ای ایران باشد. علیرغم امیدواری برای حصول به بهترین نتیجه، بایستی دولت اوباما آینده دیوان و دعاوی باقیمانده طرفین را به لیست مسائلی که با ایران مذاکره می­شود، اضافه نماید. (!) مذاکره­کنندگان ایالات متحده پیشنهاد دهند تا با پس­گرفتن دعاوی باقیمانده ایران در مقابل پرداخت هزینه­های غنی­سازی اورانیوم ایران خارج از این کشور توسط ایالات متحده ، دیوان منحل شود. مسائل مربوط به اموال دیپلماتیک دولتین نیز، که موضوع برخی دعاوی نزد دیوان بوده، حل گردد تا مسیری برای تجدید تدریجی روابط دیپلماتیک گشوده شود.

    اگر کاری در این زمینه صورت نگیرد، ممکن است دولت (اوباما) فرصت برای اقدام دیپلماتیک را از دست داده و مواجه با ریسک احکام آتی دیوان گردد که (نتیجتاً) ایالات متحده قانوناً ملزم به پرداخت مبالغی خواهد شد که از نظر سیاسی امکان انجام چنین کاری را غیر ممکن خواهد یافت.