چالش های حقوقی تلاش برای ایجاد سازمان جدید منطقه ای در آمریکای لاتین
به گزارش ال پائیس، روز 22 فوریه سال 2010 نمایندگان 25 کشور آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب در مکزیک گردهم آمدند تا به تبادلنظر در مورد امکان ایجاد سازمان جدید منطقهای بدون حضور آمریکا و کانادا بپردازند. علاوه بر دیپلماتها و نمایندگان عالیرتبه این کشورها، روسای جمهور کشورهای بولیوی، برزیل، کوبا، ونزوئلا و هائیتی نیز شخصا در این رویداد حضور داشتند. رئیس جمهور مکزیک، این رویداد را "فرصتی تاریخی و بینظیر برای ایجاد مکانی مشترک جهت گردآمدن تمام کشورهای آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب" دانست. وی با طرح مسئله "چگونگی روند این حرکت به عنوان نخستین گام در ایجاد اتحادیه اقتصادی و سیاسی شبیه اتحادیه اروپا، در نظر گرفتن ایجاد منطقه آزاد تجاری جدید یا حتی بازار مشترک مشابه آنچه که پیشتر در این منطقه در قالب مرکوسور و کاریکوم مطرح شده" را از ملزومات طرح مذکور دانست. طرح این موضوع علاوه بر ایجاد چالشهای سیاسی و اقتصادی در منطقه، موجب طرح سئوالات حقوقی بیشماری نیز میشود. مسئله حقوقی قابل طرح در این رابطه که حقوق سازمانهای بینالمللی را متوجه موضوع میکند، سرنوشت سازمان کشورهای آمریکایی(OAS) است. موضوعی که مسئله جانشینی در سازمانهای بینالمللی را با سئوالات جدیدی روبرو خواهد ساخت. چراکه، به زعم برخی به جهت عدم حضور برخی اعضا (آمریکا و کانادا) در ایجاد سازمان جدید اصولا مسئله جانشینی سازمان بینالمللی در این مورد مصداق نمییابد! بلکه مسئله مربوط به استمرار شخصیت حقوقی آن برای تصفیه امور سازمان یا تصمیم گیری در مورد ساختار، تشکیلات و نحوه ادامه فعالیت آتی سازمان است. مگر این که، اعضاء به اتفاق! تصمیم دیگری اتخاذ نمایند. در این راستا، راهنمای اقدام همان سند موسس سازمان خواهد بود که در قالب حقوق بین الملل تفسیر و اعمال می شود. نتیجتا پاسخ کاربردی این که، محتمل است سازمان مزبور همچنان در کنار سازمان پیشنهادی پابرجا بماند اما، قطعیقین اهمیت سیاسی سابق خود را از دست خواهد داد. با این حال، مسئله در وضعیتهای مختلف متفاوت خواهد بود. مایرز در کتاب برجسته خود در این زمینه، 5 نوع جانشینی برای سازمانهای بینالمللی را طبقهبندی کرده است: اول-جایگزینی: سازمانی جدید با اهداف و کارکردهای مشابه، جایگزین سازمان پیشین خود میشود. (Replacement) دوم-جذب: سازمان با کارکرد محدود، در سازمانی با کارکرد وسیعتر جذب شده و به مثابه یکی از ارگانهای آن عمل میکند. (Absorption) سوم-ادغام: دو یا چند سازمان با هم ترکیب شده و نهاد جدیدی بوجود میآورند. (Merger) چهارم-انفصال: ارگان فرعی یک سازمان از نهاد مادر جدا شده و خود مستقلا سازمان جدیدی را بوجود میآورد.Separation)۰) پنجم-انتقال وظایف خاص: وظایف خاصی از یک سازمان به سازمان دیگری منتقل شود بدون این که تاثیری بر موجودیت آن بگذارد. (Transfer of Specific Functions)-در هرکدام از این وضعیتها مبنای حقوقی تغییر سازمان و یا انتقال وظایف متفاوت است. دامنه و حدودی را که سند موسس هر سازمان نسبت به آینده خود در نظر گرفته، مشخص کننده ماهیت "اساسی" یا "کارکردی" آن است. بدینمفهوم که، در صورت پیش بینی وضعیت، سند موسس بطور شکلی همچون قانون اساسی برای اعضای آن خواهد بود. درواقع، استدلال میشود که هر سازمانی خود صلاحیت ذاتی برای اختتام یا انتقال کارکردهای خود را به سازمان دیگر دارد. اما اگر چنین حالتی در سند موسس پیشبینی نشده باشد و یا اعضا تفردا قادر به توقف تصمیمگیری دیگر اعضا در این باره باشند، وضعیت کمی پیچیدهتر خواهد شد. به بیان دیگر، جانشینی سازمانهای بین المللی در مواردی که اعضای آن همان اعضای سازمان قبلی هستند، چندان دشوار نیست. اما، زمانی که اعضای سازمان جانشین و سلف متفاوت هستند، پیچیدگی های حقوق خاصی مطرح میشود معمولا، در این موارد تصویب موافقتنامه جدیدی برای حل مشکل اعضای ناهمگون دو سازمان لازم است. ژان کلابر، استاد شهیر حقوق سازمان های بینالمللی در این مورد معتقد است: " وقتی اعضای سازمان جانشین، همان اعضای سازمان پیشین نیستند، مشکل است که چیزی جز توافق (جدید) مسئله اساسی رضایت را حل نماید: چرا باید عضو سازمان جانشین و نه عضو سازمان پیشین، متعهد به دیون یا وظایف یا حتی امور مربوط به کارکنان سازمان پیشین باشد؟ (Klabbers, Introduction..., at 327) ازاینرو، راه حل کاربردی انحلال سازمان پیشین است. البته، معمولا این انحلال همزمان صورت نمیگیرد. همانند وجود همزمان جامعه ملل و سازمان ملل متحد از 24 اکتبر سال 1945 تا 18 آوریل سال 1946که با استثنائاتی قابل طرح است. البته، کنوانسیون بازنگری شده 1997 یوروکنترل در ماده ۳۵.۵ خود دیدگاه واقعبینانهتری را مطرح میسازد: "اگر سازمان منحل شود، شخصیت و ظرفیت حقوقی آن تا تصفیه کامل سازمان استمرار خواهد داشت." نتیجتا، به خاطر مسائل کاربردی، موضوعات مربوط به وظایف، داراییها و دیون سازمان پیشین همزمان انتقال نمییابد. نکته دیگر این که، سازمان کشورهای آمریکایی میزبان یکی از قدیمی ترین سازوکارهای منطقهای حقوق بشر است و جالب این که هیچکدام از کشورهای آمریکا و کانادا تاکنون به کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر ملحق نشدهاند! (وضعیت تصویب و اعضاء) سرنوشت این کنوانسیون در قالب حقوق معاهدات مربوط به سازمانهای بینالمللی و اصول مربوط به حقوق مکتسبه افراد، مسائل حقوقی جالب توجهی را در خود دارد و بطور کلی وضعیت حقوقی معطوف به کارکردها، معاهدات، اموال، دیون و کارکنان سازمان کشورهای آمریکایی پس از ایجاد سازمان جدید موضوعاتی هستند که هر کدام میتواند موضوع تحقیق و یا رسالهای باشد. امید این که، تلاشهای صورت گرفته برای ایجاد سازمان جدید، گامی در راستای اتحاد و توسعه و جبران عقب ماندگیهای تاریخی کشورهای منطقه باشد که سالها بهخاطر سیاستهای تفرقهانگیزانه و سودجویانه! دیگر دول قدرتمند، بر این کشورها تحمیل شده است. البته، درصورتی که، تنشهای سیاسی موجود میان کشورهای منطقه با ایدئولوژیهای گوناگون، مانع و تحدیدی در مسیر این تلاشها ایجاد ننماید.